جدول جو
جدول جو

معنی میش بهار - جستجوی لغت در جدول جو

میش بهار(بَ)
گلی است زرد که آن را گاوچشم خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج). گل گاوچشم و اقحوان. (ناظم الاطباء). نام گلی است که آن را گل گاوچشم می گویند و در فصل بهار ظاهر شود. (برهان). گاوچشم است. (از اختیارات بدیعی). نزد بعضی اقحوان است. (تحفۀ حکیم مؤمن). همیشه بهار. (ناظم الاطباء) ، بعضی گویند نوعی از ریاحین است که آن را حی العالم خوانند. (برهان). میشا. طیلافیون است که آن نوعی از حی العالم است. (از اختیارات بدیعی). و رجوع به میشا ومیشایی شود، ابر و سحاب. (ناظم الاطباء). به معنی ابر است که عربان سحاب گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
میش بهار
همیشه بهار، یکی از اقسام بابونه که آن را بابونه گاو چشم و گل گاو چشم گویند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از همیشه بهار
تصویر همیشه بهار
(دخترانه)
گیاهی زینتی یا خودرو با گلهای زرد یا نارنجی که در تمام مدت سال دیده می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
پولی که هنگام خریدن چیزی به فروشنده می دهند تا پس از تحویل گرفتن آن باقی پول را بدهند، بیعانه
فرهنگ فارسی عمید
گلی زرد رنگ با بوتۀ کوتاه و برگ های دراز و ستبر که در تمام تابستان گل می دهد و زمستان هم سبز است و از سالی به سال دیگر می ماند و سال بعد نیز گل می دهد، همیشک جوان
فرهنگ فارسی عمید
(بی بَ)
رستنیی باشد که آنرا در گیلان همیشه جوان خوانند. برگ آن از برگ زیتون بزرگتر است و پیوسته سبز می باشد و هرگز خشک نمی شود و برگ نمی ریزد و رنگرزان برگ آنرا بجهت رنگ سبز بکار برند و آنرا به عربی حی العالم خوانندو بعضی گویند گیاهی است در حلب شبیه به اشنان، آنراحی العالم گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نقش و نگاری به شکل کلۀ میش که بر تخت کنند، (ناظم الاطباء)، مزین به سر گوسفند، آراسته با سر قوچ،
تخت سلطنت خسروپرویز که منقش و مزین به سر میش بوده است:
کهین تخت را نام بد میش سار
سر میش بودی برو بر نگار،
فردوسی،
یکی تخت پیروزۀ میش سار
یکی خسروی تاج گوهرنگار،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
بیعانه. سلم. چیزی که پیش از دریافت کالا بفروشنده دهند. پیشادست
لغت نامه دهخدا
(بی بَ)
پربها. (یادداشت مؤلف). مقابل کم بها. ثمین. قیمتی. غالی. پرقیمت. گران بها. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). مقابل ارزان. مقابل رخیص: ده پاره یاقوت سرخ و ده تخت جامۀ بیش بها... نزدیک وی فرستاد. (تاریخ سیستان). و اسپان و اشتران بیش بها. (تاریخ بیهقی).
چون بها در گهربیش بها
هنر اندر گهرش تضمین است.
ابوالفرج رونی.
بحرم و کانم و چون بحر و چو کان حاصل من
خلق را درّ ثمین و گهر بیش بهاست.
مسعودسعد.
هین که بمیدان حسن رخش درافکند یار
بیش بهاتر ز جان نعل بهایی بیار.
خاقانی.
عروس عافیت آنگه قبول کردمرا
که عمربیش بها دادمش به شیربها.
خاقانی.
او را خلعتی تمام بیش بها فرستاد. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 341 س 2). یزدادی آورده است که در عهد اول برای اطلس و نسیج و عتابی بیش بها و انواع دیباج و بهایی به طبرستان آمدند. (تاریخ طبرستان)
لغت نامه دهخدا
(یَهْ بَ)
بهار سبزه. بعضی گویند که در بلاد سردسیر در ایام ربیع سبزه کشت که از زیر برف از پس سردی و سیرآبی بغایت سبز مایل به کبودی و سیاهی بیرون می آید آنراسیه بهار گویند. (غیاث اللغات). ترکیب قلب است به معنی بهار به افراط. (آنندراج). بهاری که بارندگی در آن زیاده از اندازه باشد. (ناظم الاطباء) :
هزار رنگ ز گلزاردر کنار من است
جنون کجاست که جوش سیه بهار من است.
حضرت شیخ (از آنندراج).
سیه بهار جنون آمده ست در فالم
بشانه زلف پریشان یار میگیرم.
ایضاً (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(هََ شَ / شِ بَ)
حی العالم. همیشک. همیشک جوان. (یادداشت مؤلف). رجوع به این کلمات و نیز رجوع به همیشه جوان شود، قسمی بابونه. (ناظم الاطباء). دارای گلهای زرد و نارنجی است که گلبرگ های متعدد دارد
لغت نامه دهخدا
تصویری از میش سار
تصویر میش سار
آنچه بصورت میش یا قوچ باشد میش سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیش بها
تصویر بیش بها
پر ارزش قیمتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش بها
تصویر پیش بها
بیعانه، پیشادست، چیزی که پیش از دریافت کالا بفروشنده دهند بیعانه
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته آفتابی ها. در حدود 15 گونه از آن شناخته شده که دراکثر نقاط آسیا و اروپا و آفریقای شمالی میرویند. این گیاه یکساله است و گلهایش زرد مایل به نارنجی است و بعنوان گیاهی زینتی نیز کشت میشود قوقحان اقحوان زبیده آذرگون همیشه بهار باغی قرقهان مرجون کحلا سهلابی خیری ابرون حی العالم دایم الحیاه خیری زرد میشا میش بهار همیشه جوان. توضیح گل همیشه بهار فرنگی و غیره 2 قسم در عهد ناصرالدین شاه در ایران متداول گردید. یاهمیشه بهارکوهی. گیاهی است پایا از تیره مرکبان که درحدود 10 گونه ازآن شناخته شده و همه درنواحی کوهستانی نیمکره شمالی زمین میرویند گلهایش زرد طلاییاست و زارعان نواحی سویس و بلغارستان و مجارستان از گلهای آن مانند توتون جهت تدخین استفاده میکنند بعلاوه ریشه و گل آن در پزشکی و دامپزشکی بعنوان مدر و مقوی و ضد کرم مورد استفاده واقع میشود ارنکیا ارنیکای کوهی خالق الفهند ارنیکای جبلیه تنباکوی کوهی داغ توتوتی اوکوز گوزو دخان الفوخ پینره
فرهنگ لغت هوشیار
((بَ))
پولی که پیش از دریافت کالا به فروشنده دهند تا هنگام تحویل کالا بقیه پول را بپردازند، بیعانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همیشه بهار
تصویر همیشه بهار
((~. بَ))
گلی زردرنگ با بوته کوتاه و برگ های ضخیم و دراز، همیشک جوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتش بهار
تصویر آتش بهار
((بَ))
گل سرخ، لاله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش بها
تصویر پیش بها
آوانس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همیشه بهار
تصویر همیشه بهار
آذریون
فرهنگ واژه فارسی سره
سواری که به ناچار و به خاطر وجود بار روی اسب بر گردنش نشیند
فرهنگ گویش مازندرانی
سوراخ موش
فرهنگ گویش مازندرانی